چند روز قبل، افتتاحیهی فصل هشتم Game of Thrones منتشر شد. قسمتی که «وینترفل» نامیده شده و اشارات بسیاری به نخستین قسمتِ فصل اول سریال (پایلوت) داشت. در این مقاله میخواهیم به تمام نکاتی که شاید هنگام تماشا نادیده گرفته باشید، اشاره کنیم. همچنین میتوانید نقد قسمت اول فصل هشتم گیم آف ترونز را در وبسایت ما بخوانید. پس همراه ما باشید و اگر نظری دارید آن را با ما به اشتراک بگذارید، بیشک نظرات شما باعث افزایش انگیزهی ما در تهیه چنین مقالاتی خواهد شد.
از تیتراژ آغازین شروع میکنیم که به کلی تغییر کرده و داستانهای تازهای را نشان میدهد
تیتراژی که تمام فصلهای گذشته داشتند، یکسان بود اما تغییراتی جزئی در هر فصل وجود داشت. همچنین نمادهایی از قیام رابرت براتیون و اتفاقاتِ تاریخیِ دنیای نغمه آتش و یخ میدیدیم. اما اکنون شاهد به تصویر کشیده شدنِ یک فاجعهی بزرگ در تیتراژ سریال هستیم، یعنی زمانی که نایت کینگ دیوار شمال در بخش «ایست واچ» را با خاک یکسان کرد. دو نکتهی دیگر در این تصویر، به چشم خوردنِ ارتش مردگان در گوشهی سمت راست و کلاغهای برن استارک در گوشهی بالای سمت چپ است. این موضوع، به اهمیت بسیار زیاد عبور نایت کینگ و ارتش مردگان اشاره میکند.
سپس یک اتفاق مهم دیگر نمایش داده میشود: عروسی سرخ
در مرکز تصویر، گرگی را میبینیم که از دیوارهای یک قلعه به بند کشیده شده و مرده است. این نماد را میتوان به کتلین استارک نسبت داد که در واقعه «عروسی سرخ» در قلعه خاندان فری کشته شد. در سمت راست، مردی بدون پوست (نماد خاندان بولتون) سرِ گرگی را در دست دارد. این موضوع هم به کشته شدنِ گرگ جوان یعنی راب استارک در عروسی سرخ اشاره میکند. در سمت چپ، یک شیرِ عظیمالجثه را میبینیم که بیشک نماد لنیسترها و قدرت آنها است. اگر دقت کنید این شیر، یک ماهی را در دهان دارد، یعنی پیروزی لنیستر بر خاندان تالی.
در بخش دیگر دنریس و سه اژدهای او را میبینیم
به دنیا آمدن سه اژدها، موضوعی بود که برای بسیاری از مردم به معجزه شباهت داشت. آنقدر غیرقابل باور بود که بسیاری قبل از دیدنِ آن به چشم، وجودش را یک افسانه و خیال میدانستند. متاسفانه نایت کینگ اکنون یکی از این موجوداتِ خارقالعاده را در دست دارد اما جان و دنریس، بدونِ نبردی بزرگ تسلیم نخواهند شد.
به نظر میرسد که اژدهای چهارم در واقع اشاره به «تولد دوباره دنریس» به عنوان مادر اژدهایان است.
نکتهی جالب و سوالبرانگیز دیگر، وجود چهار اژدها در این تصویر است که باعث شد برخی درباره حضور چهارمین اژدها در این فصل، تئوری بسازند. البته این تصویر بسیار نمادین تلقی میشود و به نظر میرسد که اژدهای چهارم در واقع اشاره به «تولد دوباره دنریس» به عنوان مادر اژدهایان است. پس میتوان بزرگترین اژدها را خودِ دنریس تارگرین دانست. همچنین اسبهایی در این تصویر وجود دارند که بدون تردید، دوتراکیها را به نمایش میگذارد. در گوشهی بالا هم «ستارهی سرخ» به چشم میخورد و استعارهای است برای بازگشت جادو و موجودات افسانهای به دنیا. ستاره یا شهابسنگ، در هنگام متولد شدن اژدهایان دنریس، در آسمان ظاهر شد.
در آغاز قسمت اول، ورود جان و دنریس به وینترفل را میبینیم که یادآور ورود شاه رابرت است
اولین صحنههایی که در این قسمت مشاهده میکنیم، اشارات واضحی به قسمت اول سریال دارد، یعنی زمانی که شاه رابرت به همراه ملکه و همراهانش به وینترفل آمده بود. یک پسر را میبینیم که برای تماشای ارتش دنریس از درخت بالا میرود و همانطور که در نقد اشاره کردیم، یادآور آن روزهای برن استارک و اشتیاقش برای بالا رفتن از دیوارهای قلعه بود. از نکات دیگرِ این صحنه میتوان به آهنگ «ورود پادشاه» اثر رامین جوادی اشاره کرد که دقیقاً در فصل اول به کار گرفته شده بود. البته در فصل هشتم، دوباره روی آهنگ کار شده، با این حال همان ریتم کلیِ فصل اول را دارد.
آهنگ The King’s Arrival (ورود پادشاه) را در ادامه گوش کنید:
آریا هم ما را به یاد تجربهاش از ورود رابرت به وینترفل میاندازد
در قسمتِ اول سریال، آریا استارک که دختر کوچولویی بیش نبود، در خارج از قلعهی وینترفل به تماشای کاروان شاه رابرت نشسته بود. با آن کلاهخودش، از همان زمان شخصیتی خلافِ سانسا داشت و هیچ وقت نمیخواست یک خانمِ اشرافزاده باشد. حالا او پس از مشقتهای فراوان به خواستهاش رسیده و تبدیل شده به: بهترین قاتلِ بیچهره در وستروس.
او همچنین ظاهرِ خاص یکی از همراهان شاه یعنی سندور کلیگن یا «سگ شکاری» را تشخیص داد و در قسمت اول فصل هشتم هم او را یک بار دیگر میبیند. در فصل هشتم آریا و سندور یک بار دیگر ملاقات میکنند که شاید در ظاهر جملات نامناسبی میان آنها رد و بدل شده باشد اما در اعماق قلب، کمی از دیدار یکدیگر خوشحال شدند.
هیئت استقبال وینترفل در طول این سالها بسیار تغییر کرده است
همان طور که رابرت در فصل اول، ملکه سرسی را به ند استارک و دیگر افرادِ مهم شمال معرفی کرد، جان اسنو هم دنریس را به عنوان ملکه به سانسا و لردهای شمالی معرفی میکند. در این صحنه میتوان افرادی همچون برین، پادریک، لیانا مورمونت، لرد رویس (از ویل) و برن استارک را دید.
تصویر قسمت اول گیم آف ترونز که فقط 4 نفر در آن، هنوز زنده هستند
تئون گریجوی، سانسا، جان و برن، چهار نفری هستند که از فصل 1 تاکنون زنده ماندهاند (البته جان هم مرد و از مرگ بازگشت!). ند استارک، کتلین استارک، سر رودریک، جوری، مستر لووین و ریکان همگی یا اعدام شده یا به قتل رسیدند. بیایید امیداور باشیم که هیئتِ استقبال در فصل هشتم، شانس بیشتری برای زندگی داشته باشند (البته با جنگی که در راه است، نباید چندان امیداور بود!)
جان پیشانی برن را میبوسد، یعنی به همان شکلی که در فصل اول با او وداع گفته بود
در فصل اول، قسمت دوم با عنوان «جاده پادشاهی» شاهد خداحافظی جان با برن استارک بودیم. جان میخواست به نگهبانان شب ملحق شود. با اینکه برن در کما به سر میبرد، جان با او صحبت کرد و قولی داد. او جملهای گفت که شاید الان کمی عجیب باشد، جراکه هر دوی آنها اتفاقات غیرمنتظرهای را در آن سوی دیوار تجربه کردهاند.
جان گفت: اگر ترسی نداری، میتونیم به آن سوی دیوار بریم و قدم بزنیم
در این صحنه، جان با برن خداحافظی کرد و یکی از بهترین قطعههای موسیقی در این فصل یعنی «خداحافظ برادر» پخش شد. بخش اصلیِ همین قطعه در فصلهای بعد تبدیل شد به تمِ خاندان استارک که معمولاً در صحنههایی با حضور آریا، سانسا و جان به گوش میرسید.
آهنگ Goodbye Brother (خداحافظ برادر) را در ادامه گوش کنید:
دیدار جان و آریا، کاملاً یادآور خداحافظی آنها در فصل اول است
جان همانطوری آریا را بغل میکند که در فصل با او خداحافظی کرده بود. در قسمت دوم فصل اول، جان شمشیر «نیدل» یا همان سوزن را به آریا هدیه میدهد.
حتی زاویهی دوربین در فصل اول و هشتم، تا حد زیادی به هم شباهت دارند. آریا در سکانس فصل اول، شمشیرش را «نیدل» نامید اما در فصل هشتم درباره اهمیت خانواده با جان صحبت میکند و سانسا را به عنوان «باهوشترین آدمی که میشناسد» معرفی میکند.
کایبرن با پیشنهادی وسوسهکننده به سراغ بران میرود
کایبرن (دست راست سرسی) مبلغ زیادی را به بران پرداخت کرد و ماموریت جدیدی به او داد. سپس کمانی را در اختیار او قرار داد که قدمت زیادی در خاندان لنیستر دارد و حس «عدالت شاعرانهی» ملکه را برمیانگیزد.
این دقیقاً همان کمانی است که تیریون در فصل چهارم، تایوین لنیستر را با آن به قتل رسانده بود. اکنون سرسی، بران را برای کشتن دو برادرش استخدام کرده، از طرفی میدانیم که بران رابطهای دوستانه با هر دوی آنها دارد و معلوم نیست این کار را انجام دهد یا نه. البته پول و ثروت برای بران حرف اول و آخر را میزند و به بیشترین قیمت، جواب رد نمیدهد.
رفتار سرسی مشکوک است
سرسی پس از پذیرفتن پیشنهاد یورون گریجوی و همراه شدن با او، کمی آزردهخاطر و حتی مشکوک بود. یورون گفت که «یک شاهزاده در شکم تو قرار خواهم داد» اما پس از رفتن او، از چشمان سرسی اشک جاری میشود. آیا این موضوع بخاطر جیمی و فرزندی بود که هرگز متولد نشد؟ یا به این خاطر ناراحت است که برای حفظ قدرتش مجبور شده تکبرش را سرکوب کند و به درخواست یورون، پاسخ مثبت بدهد؟
اگر موارد بالا صحیح نباشد، یک تئوری دیگر در این باره وجود دارد. اینکه سرسی در فصل هشتم باردار نیست و فرزندش، یک تولد ناموفق داشته است. به همین دلیل، او یک واکنش احساسی در این قسمت دارد. لینا هیدی یک بار دیگر نشان داد که جزو بهترین بازیگران سریال Game of Thrones است و میتواند احساسات مختلفی را به بیننده منتقل کند. ماجرای بارداری سرسی از همان ابتدا مشکوک بوده و در مقاله 14 سوالی که فصل هشتم گیم آف ترونز باید پاسخ دهد به این موضوع اشاره کردیم که شاید این ماجرا، نقشهای بیش نباشد.
سرسی در فصل هفتم، در شرایطی حساس و سوالبرانگیز، جیمی را از باردار بودنش مطلع میکند. برخی بر این عقیده هستند که سرسی فقط بخاطر جیمی و نگه داشتن او در کنار خودش، موضوع را مطرح کرده و هیچ بچهای در کار نیست. البته این موضوع بعید به نظر میرسد و باید گفت که سرسی به طور حتم باردار بوده. حالا مشخص نیست که سرنوشت بچهی او چه شده است، آیا او بچهی خود را در اتفاقی ناگوار از دست داده؟ مگی در افتتاحیه فصل پنجم، پیشگویی کرد و گفت که سرسی فرزندانش را از دست خواهد داد، بنابراین میتوان حدس زد که فرزند چهارم سرسی هم دچار چنین سرنوشتی شده اما سرسی همچنان او را وسیلهی رسیدن به اهدافش قرار داده است.
این احتمال که یک صحنه مهم در فصل 7 سریال حذف شده باشد، وجود دارد: سرسی بچهی خود و آخرین امیدش را از دست میدهد
یک نکتهی مهم دیگر، مربوط به صحنههای لو رفته در فصل هفتم سریال است. احتمالاً مطلع هستید که فیلمنامه کامل فصل هفتم، چند ماه قبل از پخش آن لو رفته بود و در نهایت مشخص شد که اتفاقات آن واقعی بوده است. تقریباً همه چیز در این فیلمنامه درست بود اما یک صحنه مهم را ندیدیم: سرسی در حالی از خواب بیدار میشود که تختش پر از خون شده و متوجه میشود بچهاش را از دست داده است. آیا سازندگان این صحنه را از فصل هفتم حذف کردهاند؟ به احتمال زیاد، پاسخ مثبت است. حتی این احتمال وجود دارد که چنین صحنهای را برای فصل هشتم ذخیره کرده باشند یا شاید هم فکر بهتری به ذهنشان رسیده!
جان برای اولین بار سوار اژدها شد، اژدهایی که به نام پدر واقعیِ اوست
دنریس اژدهایان خودش را بر اساس سه مرد مهم در زندگیاش نامگذاری کرد: اولین اژدها دروگون است بر اساس نام کال دروگو، ویسریس بر اساس نام برادر دنریس یعنی ویسریون و در نهایت ریگال که به نام برادر بزرگتر دنریس و پدر واقعیِ جان یعنی ریگار تارگرین است.
دنریس همیشه دروگون را ترجیح داده و بر او سوار میشود. از طرفی نایت کینگ در فصل قبل ویسریون را کشت و به لطف او، بخشی از دیوار شمال را از بین برد. بنابراین فقط ریگال باقیمانده که جان، اژدهاسواری را با او تجربه کرد.
سلاح جدید آریا، مجهز به دراگونگلس
با نگاهی به این تصویر، میتوان گفت که سلاح جدید آریا، بیشک یک بخش جداشونده دارد و از طرفی به سرنیزهای از جنس دراگونگلس (مخصوص کشتن وایتواکرها) مجهز شده است. گندری این سلاح را برای آریا میسازد و احتمالاً در یکی دو قسمت بعدی، آن را خواهیم دید. مطمئن باشید که آریا سلاحی برا بازی کردن نمیخواهد، او به چیزی خاص نیاز دارد تا مردگان و وایتواکرها را از پا دربیاورد.
در انتهای قسمت اول فصل هشتم، بریک و تورموند به قلعهی لست هارث (خاندان آمبر) رسیدند
در تصویر بالا، میتوان نماد خاندان آمبر را مشاهده کرد. آمبرها یکی از خاندانهای شمالی بودند که به رمزی بولتون خدمت میکردند و در جنگ حرامزادگان در مقابل جان قرار گرفتند. پس از شکست رمزی، لرد آمبر سوگند وفاداری یاد کرد. روی نقشهی تیتراژ ابتدایی هم مشخص بود که نایت کینگ و ارتشش ابتدا به «لست هارث» رسیدهاند و اهالی آنجا را قتل عام کردهاند. البته ارتش مردگان به کشتنِ آمبرها راضی نشدهاند و یک بار دیگر نماد خود را به رخ کشیدهاند.
درون قلعه، لرد آمبر نوجوان را میبینیم که کشته شده و در مرکزِ نماد وایتواکرها قرار دارد
لرد آمبر به یک وایت تبدیل شده بود و بریک مجبور شد با شمشیر آتشین خود، او را بسوزاند. این موضوع باعث شد یک بار دیگر این نماد پر پیچ و خم و عجیب در معرض دید قرار بگیرد. نمادی که در فصلهای گذشته هم آن را دیدهایم.
در فصل ششم، دیدیم مکانی که نایت کینگ در آن متولد شد، در واقع صخرههایی به همین شکل داشته، بنابراین احتمالاً این موضوع به ریشهی نایت کینگ و خلق او بازمیگردد. تاکنون سریال Game of Thrones اطلاعات چندان مفیدی درباره این نماد در اختیارمان قرار نداده و ان را یک راز نگه داشته است. معمولاً وایتواکرها آن را به عنوان پیامی برای زندهها به جا میگذارند و با قطعات بدنِ کشتهشدگان، دست به چنین کارهای هنری میزنند!
در فصل ششم، دیدیم مکانی که نایت کینگ در آن متولد شد، در واقع صخرههایی به همین شکل داشته، بنابراین احتمالاً این موضوع به ریشهی نایت کینگ و خلق او بازمیگردد.
یادمان نرود که در غارهای دراگوناستون (قسمت 4 از فصل هفتم) نماد مشابهی وجود داشت که به تاریخچه گنگ و نامفهوم وایتواکرها و فرزندان جنگل مربوط میشود. طبق یک تئوری، این نماد بازسازی شده تا انسانهای اولیه و فرزندان جنگل، فراموش نکنند که وایتواکرها چگونه خلق شدند. برخی هم میگویند این سمبلهای عجیب، موجب گسترش زمستان میشود و هرجا که وجود داشته باشد، زمستان آن مکان را دربر خواهد گرفت و تبدیل به بخشی از قلمروی نایت کینگ خواهد کرد.
ملاقات دوبارهی برن استارک و جیمی لنیستر در شرایطی کاملاً متفاوت
یکی دیگر از اتفاقات موازی در قسمتِ پایلوت و قسمت اول فصل هشتم گیم آف ترونز، دیدار برن و جیمی لنیستر بود که واکنشهای جالبی در شبکههای اجتماعی داشته. سالها بعد، هر دو در شرایط متفاوتی قرار گرفتهاند. جیمی از آن شوالیهای جوان و مغرور که کاری بیشرمانه مانند انداختن یک کودک (برن) را از دیوار قلعه انجام میداد، اکنون برای اکثر طرفداران سریال، به یک شخصیت محبوب که طاقت دیدن مرگش را ندارد، تبدیل شده است. برن هم که اکنون «کلاغ سهچشم» شده و بیشتر از آنچه جیمی تصور میکند، مشاهده کرده است! بازیگر برن یعنی آیزاک همپستد رایت در مصاحبهای با هالیوود ریپورتر درباره این صحنه صحبت کرد:
این صحنه، خاطرات زیادی را زنده کرد. حالا دوباره در کنار هم ایستادهایم و در ارتفاعی کاملاً متفاوت نسبت به فصل اول قرار داریم. من 10 سال بزرگتر شدم، و روی صندلیام نشستهام.
باید دید که واکنش برن به جیمی چگونه خواهد بود. او گفته بود منتظر «یک دوست قدیمی» است، بنابراین باید دید که درباره اتفاقات شخصیِ مابین آنها صحبتی خواهد کرد یا نه. به نظر نمیرسد امور شخصی و دید و بازدیدها ذرهای برای برن استارک اهمیت داشته باشد. او خطر بزرگتر را با چشم خود دیده و به خوبی میداند که زمستانِ حقیقی در راه است و به زودی راه خودش را به وینترفل پیدا میکند.
قسمت دوم فصل هشتم Game of Thrones در تاریخ 2 اردیبهشت 98 از شبکه HBO پخش خواهد شد. اگر نظری دارید، با ما به اشتراک بگذارید.
مقاله خوبی بود ممنون.