«شین بلک» یکی از فیلمنامهنویسان قهار و صاحب سبک هالیوودی است که کارگردانی آثار خوبی از جمله The Nice Guys (آدمهای خوب) و Kiss Kiss Bang Bang (بوس بوس بنگ بنگ) در کارنامه حرفهای او به چشم میخورد. اشاره کردم که شین بلک فیلمنامهنویس صاحب سبکی است؛ زیرا او کاملاً میداند است که چگونه دو شخصیت اصلی داستان را بهعنوان دوست یا همکار کنار هم در بستر فضای جنایی و اکشن با درونمایه طنز قرار بدهد. وقتیکه برای اولین بار شنیدم که چهارمین نسخه غارتگر قرار است توسط شین بلک ساخته شود، خیلی ذوقزده شدم، باسابقه بسیار خوبی که از او سراغ دارم، امیدوار شدم که دیگر قرار نیست شاهد فیلمهای توخالی و آبکی مانند Alien Vs Predator (بیگانه علیه غارتگر) یا Predators (غارتگران) از هیولاهای بدترکیب و معروف فرهنگ سینمای علمی تخیلی آمریکا باشیم. در ادامه مطلب، بررسی میکنیم که آیا غارتگر شین بلک موفق شده است که فیلم را به ریشههای اثر کلاسیک 1987 میلادی نزدیک کند یا خیر. با بررسی فیلم همراه آی پیرامید باشید.
کویین مککنا (با بازی بوید هالبروک)، تکتیرانداز ارتش آمریکا در طی عملیاتی، متوجه سقوط فضاپیما و حضور یک موجود مخوف فضایی میشود. این بیگانه اعضای تیم مککنا را یکییکی سلاخی میکند اما خود او جان سالم به در میبرد و علاوه بر این، تجهیزات موجود فضایی را میرباید و آنها را برای پسرش (جیکوب ترمبلی) پست میکند (البته مککنا از سیستم نامرئی شدن خوشش میآید و آن را برای خودش نگه میدارد.) از طرف دیگر گروهی از دانشمندان به رهبری ویل ترگر (استرلینگ کی براون) موجود فضایی را برای پیاده کردن آزمایشهای مختلف بیولوژیکی به یک مرکز تحقیقاتی فوق محرمانه منتقل میکنند و دکتر کیسی برنکتِ بیولوژیست (با بازی الیویا مان که در زمان اکران فیلم جنجالهای زیادی بخاطر حضور یک مجرم سابقهدار به پا کرد)، ناگهان به گروه تحقیقاتی میپیوندد.
مککنا هم پس از درگیری اولیه با غارتگر دستگیر میشود و توسط نیروهای امنیتی تحت بازجویی قرار میگیرد و سرانجام با تعدادی سرباز دچار مشکلات روانی آشنا میشود تا همراه آنان به مرکز درمانی برود. اما در همین حین، هیولای فضایی پس از راه انداختن حمام خون آزمایشگاه، موفق میشود از آن مکان بگریزد. بدین ترتیب مککنا در تلاش است تا به همراه گروهی که تازه با آنها آشنا شده و البته دکتر برنکت، این شکارچی را از بین ببرد تا اینکه یک بیگانه دیگر از راه میرسد …
در میان خط داستانی کلیشهای، شخصیتپردازی کاراکترها نیز چنگی به دل نمیزد.
باید اشاره کنم که The Predator (غارتگر) شین بلک یک اثر تماماً ریبوت و بازسازیشده نیست و میتوان آن را چهارمین فیلم اصلی از سری فیلمهای غارتگر به شمار آورد. غارتگری که شین بلک ساخته، نهتنها ترسناک و دلهرهآور نیست بلکه تصویر کاریکاتوری از این شکارچی مخوف به تصویر میکشد. ایراد بزرگ The Predator دقیقاً همان فیلمنامه است که انتظار میرفت یکی از نقاط قوت باشد. در میان خط داستانی کلیشهای، شخصیتپردازی کاراکترها نیز چنگی به دل نمیزد و فقط قرار است گروهی از سربازان دیوانه و شوخطبع، همراه مککنا به مبارزه با هیولای فضایی بپردازند. سکانسهای اکشن هم آنقدرها تحسینبرانگیز نیست. حتی در پوستر تبلیغاتی فیلم اشاره شده که «شکارچی ارتقاء یافته است.» اما شکارچی داستان بهشدت پیشپاافتاده طعمههای خود را شکار میکند و نمیتوان اثری از آن موجود زیرک و پیشرفته پیدا کرد.
برخلاف سکانسهای اکشن ضعیف، بلک در بخش طنز فیلم بهشدت موفقیتآمیز عمل کرده است.
برخلاف سکانسهای اکشن ضعیف، بلک در بخش طنز فیلم بهشدت موفقیتآمیز عمل کرده است. البته خیلی از منتقدان از این بابت گلهمند هستند که چرا غارتگر شین بلک باید بهجای ارائه یک اثر جاهطلب اکشن، یک کمدی علمی تخیلی تحویل مخاطبان بدهد؟ شاید حرف درستی بزنند اما بخش طنز فیلم هرچقدر هم اضافه باشد، بیننده را در چند سکانس میخنداند. دیالوگهایی طنزآلودی که در اتوبوس بین کاراکترها ردوبدل میشود یا سکانس دیدار کسی برنکت با سربازان و یا سگ کور غارتگر که دلبسته برنکت میشود. البته کمدی شین بلک در فیلم غارتگر بهشدت لوده است و اگر با لحظات طنز «آدمهای خوب» مقایسه کنیم، نکته استادانه و منحصربهفردی ندارد. همچنین نباید از بازی خوب و کمیک توماس جین و کیگان مایکل کلی غافل شد که تا حدودی به حفظ جذابیت فیلم کمک کردهاند.
غارتگر شین بلک در حد و اندازههای فیلم نخست مجموعه نیست. میتوان آن را فیلمی سرگرمکننده دانست اما اگر بیننده میخواهد با یک غارتگر حقیقی روبرو شود، گزینهای بهتر از همان فیلم کلاسیک با هنرنمایی آرنولد شوارتزنگر پیدا نمیکند.
دیدگاه شما چیست؟